تاریخ،اجتماعی،جغرافیا وبلاگی برای دانش پژوهان
| ||
|
دین اشكانیان اشكانیان به روزگار صحراگردی، مظاهر طبیعت مانند: آفتاب، ماه و ستارگان را میپرستیدند. كیش پرستش نیاكان نیز در بین آنان وجود داشت - آنان چون به قدرت رسیدند نسبت به مذاهب گوناگونی كه در ایران وجود داشت با نظر اغماض مینگریستند. در مراحل بعد، برای شاهان خود نیز الوهیت قائل گردیدند. چنان كه «ارشك» از این مرتبه برخوردار بود. وی لقب «اپی فانس» را كه كلمهای یونانی است بر سكههای خود نقش نمود. شاید به واسطهی همین تقلید است كه بعضی از شاهان پارتی مانند، مهرداد دوم عنوان خدایی به خود میدادند. در این زمان، اشكانیان مردگان را با لوازم خویش به خاك میسپردند، و این خود گواه آن است كه آیین زرتشت، دین رسمی و دولتی آن دوره نبوده است. اما با تمام این احوال میتوان گمان برد كه مغان زرتشتی در نقاط مختلف ایران مراسم پرستش اهورامزدا و یا دیگر خدایان كهن را اجرا مینمودند. علاوه بر این، در مدارك به دست آمده، دلالت بر اشاعهی كیش مهر نیز دیده میشود در این زمان، بعضی از ارباب انواع یونانی نیز جزء مذهب پارتیان بوده است. مثلا زئوس رب النوع بزرگ یونانیان در ردیف اهورامزدا قرار داشت؛ یا آپولن رب النوع آفتاب در ردیف «مهر» قرار گرفت و در مرتبه بعد، دو رب النوع یونانی یعنی آرتمیس و هراكل نیز مورد پرستش واقع میشدند. درباره دین در دولت اشكانیان دیاكونف مینویسد: در كتاب چهارم دینكرد روایتی وجود دارد كه در زمان بلاش اشكانی - بلاش اول و یا بلاش دوم - تنظیم و تدوین اوستا - كتاب مقدس زرتشت - آغاز گشت. وی در ادامه مینویسد: «از نامهای خاص پارتی كه در اسناد مكشوف در «نسا» محفوظ مانده، از رواج معتقداتی كه بعدها از خصوصیات زرتشتیگری رسمی شمرده میشود حكایت میكند، در قرن اول ق.م. در شهر نسا نوعی گاهنامهی زرتشتی متداول بوده است».
سازمان حكومت پارتیان (اشكانیان)
سازمان حكومت در آغاز پادشاهی اشكانیان، همانند دستگاه حكومتی سلوكیان و پادشاهان هلنی بود ولی یقینا از بعضی جهات آنان با شاهان هلنی تفاوتی داشتهاند. پس از مهرداد دوم كه رسم جانشینی موروثی برافتاده بود، اهمیت نقش بزرگان در شوراها افزون گشت از این زمان شورای اشراف و بزرگان مساله جانشینی شاهان را بررسی و تصویب مینمودند. در مراحل بعد، به سبب نبودن قدرت مركزی و فقدان یك نظام قانونی پایدار و استوار كه موضوع جانشین را همواره معین نماید، دقیق نبودن پایهها و درجات و مشاغل كه شمار آنها بسیار بود، دیده میشود. چون پارتیان بر قلمرو سلوكیان كه زیر نفوذ مستقیم فرهنگ یونانی بود تسلط یافتند با شهرهای یونانی، شهرهای نظامی آنان و شهرهای مهاجرنشین روبرو شدند. آنان از سوی دیگر با نظام شهربانی هخامنشی كه اندكی شكسته شده بود روبرو گشتند در این نظامها زیردستان شهربانان با شهربانان برابر بودند. پارتیان در آغاز از شهرها و فرهنگ هلنی هواخواهی میكردند و همان سازمان سلوكی را بر هر جا كه غلبه میكردند نگاه میداشتند. به عنوان مثال: مهرداد اول «كاسیس» نامی را به شهربانی ماد گماشت و یا «هیمر» را به شهربانی میان رودان (بین النهرین). و در كتیبهی بیستون متعلق به مهرداد دوم، از لقب (شهربان شهربانان) مانند شاه شاهان یاد شده است، واگذاری تیول از طرف شاهنشاه به خویشان و فرمانبرداران در سرزمینهای تحت قلمرو و زناشویی میان اشراف و خاندان شاهی، موجب درآمیختگی پارتیان با خاندانهای اشراف گشت و بدین ترتیب رفته رفته اشراف نیز در ساختار حكومت نقش مهمتری یافته و تدریجا قدرت شاهی كاهش یافت. پلوتارك و ژوستن (در كتاب یازدهم، فصل 3، بند 5) نوشتهاند؛ پارتیان عبارت بودند از گروهی اندك از آزادان و انبوهی بزرگ از بندگان منظور از آزادان همانا بزرگان و اشراف بودند كه «آراتان» نامیده میشدند و خاندانهای بزرگ و دیوانیان نیز در این شمار میگنجیدند. از این گروه در كتیبههای پارسی میانه با واژه «وزرگان» یاد شده است. این طبقهی اخیر در دربار و سپاه نقش رهبری داشت و مردانش از پایگاهها و رتبهها و مزایای متعددی برخوردار بودند. سیموكاتا مینویسد: كه ایرانیان بیشتر از لقبهای خویش یاد میكردند، نه از نامهای شان. این بی شك از خصوصیات دوران اشكانی و زمانهای اخیر فرمانروایی ایشان بود كه شناختن ساختمان حكومتی دولت پارتیان را بس دشوار میسازد. با این همه، شهربانان پایه دستگاه اداری پارتیان به شمار میآمدند، اما در بعضی نقاط مثل «نسا» گویا مرزبان بالاتر از شهربان و پایینتر از یك «دیاپتین dyapty» یعنی كدخدای یك روستای آباد بود. در دولت اشكانی دو شورا، امور مربوط به كشور را بر عهده داشتند: 1 - شورای بزرگان كه احتمالا «ویسپوهران» خوانده میشدند. در این شورا نمایندگان خاندان اشكانی و ظاهرا برگزیدگان شش خاندان بزرگ عضویت داشتند. 2 - شورای مغان كه نفوذ آنان در امور كشور از شورای نخستین كمتر بود. این دو شورا متفقا یكی از افراد خاندان اشكانی را به سلطنت انتخاب میكردند البته در این انتخاب وصیت پادشاه نیز بی تاثیر نبود. 18 مملكت در زمان پارتیان تابع آنان بود. از این میان یازده مملكت از حقوق و امتیازات بیشتری برخوردار بودند و هفت حكومت دیگر در مرحلهی پایینتری قرار داشتند. فی المثل؛ ماد، آذربایجان، خوزستان، فارس هر یك سلطانی از خود داشتند و در ضرب سكه آزاد بودند. آنان تنها تعدادی سرباز و مقداری هدایا به شاهان اشكانی میدادند. ایالات دیگر به دست روسای خاندانهای بزرگ فئودال پارت اداره و رهبری میشد و آنان این مقام را به طور موروثی حفظ میكردند.
موقعیت اجتماعی زن در دوران پارتیان
در این دوران تعدد زوجات متداول بوده ولیكن داشتن بیش از یك زن رسمی جایز نبوده است. تعدد زنان غیررسمی در میان پارتیان و به ویژه در خانواده سلطنتی و اشراف از زمانی متداول شده بود كه آنان به ثروت دست یافته بودند؛ زیرا پیش از این، زندگانی صحرانشینی آنان مانع از داشتن زنان متعدد بود. شاهان اشكانی زن رسمی خود را از شاهزادگان یا لااقل از میان زنان پارتی انتخاب میكردند زن پیش از فوت شوهر خود نمیتوانست شوی دیگری انتخاب كند ولیكن زن در صوت عدم رضایت از شوهر خود به آسانی جدا میشد. مرد فقط در چهار مورد میتوانست از زن خود جدا شود: 1 - نازا بودن 2 - پرداختن به جادوگری 3 - فاسدالاخلاق بودن 4 - پنهان كردن ایام قاعدگی از شوهر. ازدواج با اقربانی نزدیك در ایران قدیم مرسوم به «خوتك دس» پسندیده بود، و ظاهرا سبب آن را فقط خانواده و پاكی نژاد قرار میدادند ولی معلوم است كه زرتشتیان در زمانهای بعد، آن را فوق العاده مذموم دانستهاند. زنان درباری در این زمان، در كارهای سیاسی مداخله میكردند چنان كه «موزا» مادر فرهاد پنجم با پسرش بر تخت سلطنت مینشست و همراه فرزند زمام امور را در دست داشت. سكه هایی كه در دورهی پادشاهی فرهاد پنجم ضرب میشد با شمایل مادر و فرزند مشخص میگردید، باید اذعان داشت كه ارزش اجتماعی زن در نقاط مختلف كشور اشكانی، یكسان و همانند نبوده است.
برگرفته از: http://www.ecompa.ir نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: تاریخ اول راهنمایی، ، [ پنج شنبه 24 فروردين 1391
] [ 7:56 PM ] [ سارا ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |